بعد خداوند مهربان گفت:((شما باید جلوی لیزا و ملکه رو بگیرین.وگرنه آن دو نفر کتاب نورانی جهان را می کشند!

بعد سیمرغ و حضرت عیسی هم زمان باهم گفتن:((باشه ای خداوند مهربان.و آن ها با هم رفتند بسوی پایین.

پنجاه هزار سال بعد

بعد سیمرغ رفت به تندرو گفت:((سریع اینجا رو ترک کنین.بعد تندرو گفت:((چرا؟بعد سیمرغ گفت:((مگه زال بهت نگفته؟بعد تندرو گفت:((بلی.بهم یک چیزهایی گفته.بعد سیمرغ گفت:((خب آخه موضوع از این قراره.

داستان مورچه قسمت شانزدهم

داستان مورچه قسمت پانزدهم

داستان مورچه قسمت یازدهم

داستان مورچه قسمت دهم

داستان مورچه قسمت نهم

داستان مورچه قسمت هشتم

داستان مورچه قسمت ششم

سیمرغ ,تندرو ,هم ,خداوند ,رو ,مهربان ,تندرو گفت ,بعد سیمرغ ,سیمرغ گفت ,خداوند مهربان ,کنین بعد

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پرتوهایی از یک ذهن نگار من که به مکتب نرفت و ... مطالب اینترنتی شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم فیزیک هفتم مرجع دانلود دانلود کتاب pdf خلاصه کتاب جزوه :) پکیج آموزشی سرمایه گذاری در بورس فروشگاه اينترنتي لوازم آرايشي بهداشتي و تجهيزات پزشکي ارزان قيمت