بعد سیمرغ داشت نمازش رو می خوند که یکدفعه تندرو آمد هروقت تندرو دید که سیمرغ داره نمازش رو می خونه خدا به تندرو گفت یک لحظه صبر کن چون سیمرغ در رکعت آخره.

بعد تندرو یک زره صبر تا اینکه سریع نماز سیمرغ تمام شد و سیمرغ به تندرو گفت:((بلی؟

بعد تندرو به سیمرغ گفت:تو می تونی آرزو برآورده کنی؟

بعد سیمرغ گفت:((نه.اما فقط خروس آرزو می تونه آرزویت رو برآورده کنه.

داستان مورچه قسمت شانزدهم

داستان مورچه قسمت پانزدهم

داستان مورچه قسمت یازدهم

داستان مورچه قسمت دهم

داستان مورچه قسمت نهم

داستان مورچه قسمت هشتم

داستان مورچه قسمت ششم

سیمرغ ,تندرو ,رو ,برآورده ,صبر ,آرزو ,بعد سیمرغ ,تندرو گفت ,رو می ,نمازش رو ,به تندرو

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

علیرضا قیصری منوچهری پیشنهاد ارزشیابی فرهنگیان vistasazehpic به روزترین اخبار تحلیلی ایران و جهان سرگروه كلاس اول nahidfile پایان نامه ها و تزهای کارشناسی ارشد اندیشه‌ورزی دانلود سرا حرفهای خودمونی